Friday, July 23, 2004

سرباز ایران

    نازنین  گرامی ، شمر عزیز ، به سرودی لینک داده به نام « سرباز ایران » . چند بار گوش کردم ؛ و نتوانستم سکوت کنم . امید وارم کسی از من نرنجد . ( باید بخش « شمر کاری ، از دیو » را هم می خواندم ، امّا وقوع فاجعه ی دیس مانع شد . کخ و کرمی به سیستم افتاده که نمی گذارد ! )
            1– می شنویم که: « دوازده قرن  است تلاش می کنیم از زیر سلطه ی  خلفا بدرآییم. » - از کی و چگونه 1400 سال تبدیل به دوازده قرن شده !؟ وقتی 1200 سال می گوییم و بحث خلفا را پیش می کشیم ، به طور ضمنی یا صراحتاً به این معنی است که دویست سال اوّل را « دوره ی صلح و صفا و مودّت اسلامی ، میان ایرانیان و اسلام » می دانیم ؛ و آغاز نبرد را از- مثلاً - طاهر ذوالیمینین می گیریم که نخستین فرمانروایی مستقل ایرانی را در خراسان برپا کرد .
            احمد شاملو نیز نظیر همین را می گفت ( در سخنرانی برکلی ) : « همه می دانیم که ایرانیان فریب در باغ سبزی را خوردند که اعراب با شعار مساوات و عدل و انصاف به آنها نشان داده بود[ند] . بحران های اجتماعی ایران هم به این فریب خوارگی تحرک بیشتری بخشید تا آنجا که می توان گفت دفاعی از کشور صورت نگرفت و دروازه ها از درون به روی مهاجمان گشوده شد .امّا اعراب با ورود به ایران شعار های خود را فراموش کردند ... » ( نگرانی های من ؛ نشر سیرا ، ژوئن 1990 نیوجرسی . ص 41 ) – جای دیگر می گوید : « [ ملت ایران ] در برابر بیداد مُغ ها و روحانیان زردشتی که تسمه از گرده اش کشیده اند فریب عربها را می خورد . دروازه ها را به روی شان باز می کند ، و دویست سال بعد که از فشار عرب به ستوه آمد نهضت تصوف را براه انداخت ... » ( ص 44 )
            باور و برداشت شاملو جز اشتباه محض چیز دیگری نیست . ( این بنده درگاه شیطان ، یزید بن معاویه ، از آن سخنرانی تنها « درد و فریاد » شاملو را می پذیرد  [چیزی که متأسفانه فهمیده نشد ! ] . برداشت ها و تحلیل های او از اسطوره و تاریخ ، غالباً خطاست . ) ایرانی هرگز و هیچگاه در برابر اسلام ( هی نگویید عرب ! ) وانداده . اسلام – این دین ِ نکبات ِ الهی –  جز با خون و کشتار سلطه نیافته .( در این سایت ، نوشته ای می یابید که در آن [ ضمن پاسخ به یک خود فروش ] به این باور نادرست پاسخ داده شده . به توضیح بیشتر من نیازی نیست . یادآوری کنم که نوشته ی کافر عزیز ما : آقای سجّادی ، در پاسخ به حشره ی خود فروخته: « نصرالله پورجوادی » است ؛ و هیچ ربطی به شاعر و اندیشمند بزرگ و فرهیخته ی ما : شاملو ، ندارد ! )
            راه ابومسلم کژراهه ای بیش نبود ؛ و راه طاهر نیز ( که حکومت مستقل ایرانی تشکیل دهد امّا مسلمان باقی بماند ! ) . و همین سنگ بنای کژ بود که سامانیان را با شکست روبرو کرد ؛ و از آن پس نیز هیچگاه ایران سر بلند نکرد ، تا عصر حاضر که شاهان پدر و پسر گامی کوتاه و بریده برداشتند و به سبب وجود اسلام ناکام ماندیم .
            اگر برای ابومسلم و طاهر و سامانیان و آریامهران این امکان وجود نداشت که یکرویه باشند ، خوشبختانه امروز ، بعد از 25 سال حکومت مطلق نکبات الهی ، اینک پرتو روشنایی و راستی  بر سرتا پای هستی ما تابیدن گرفته است .
             اگر سراینده ی سرود « سرباز ایران » [ که اصلاً هم « سرود » نیست و به زور آهنگ نظمی به آن داده شده ! ] می خواهد از اصل ِ سخن و سخن ِ اصلی ، یعنی « مرگ بر اسلام ناب محمّدی » پرهیز کند ، مطمئناً هیچ توجیهی نمی تواند یافت . جالب است که سرود در باره ی ایران و رهایی ایران است و در آن حتی یک بار از الله و اسلام و آخوند نامی برده نمی شود !! ( از اشاره به « خلفا » ، جز این که بحث کژ و منحرف شود ، هیچ بهره ای در کار نیست . ) دوره ی شِف شِف کردن گذشته . در زیر چتر امن دنیای آزاد نشستن و باز هم از اصل سخن پرهیز کردن ، حکایت غریبی است که دست کم یزید نمی فهمد که چه صیغه ای است !
            کسی که آزادی می خواهد ، کسی که می خواهد انسان باشد ، می خواهد زندگی کند ، در همه ی جهان و به ویژه در خاور میانه و به ویژه تر : در ایران ، باید  به این فهم برسد که با « ضد ِ بشر » روبروست . اگر پیروان قرآن به جای یورش بردن به برج های دوگانه امریکا ، همه ی خاک امریکا را به توبره نمی کشند نه از آن روست که نمی خواهند ؛ بلکه نمی توانند ، و گرنه حتی یک نفر به جز لاشه های بوگندوی خودشان را بر جا نمی گذاشتند . اگر دویست سیصد میلیون دختر و زن جوان چینی در حرمسرای « رهبر مسلمین جهان » به سر نمی برند تنها علت آن ناتوانی اسلام است . اگر در ایران چند ده میلیون نفر زنده مرگی می کنند و به هر حال « هستند » ، تنها به یک دلیل است و آن این که اسلام توان نابود کردنشان را نداشته است !!
 نبرد بزرگ پایانی ، که با ظهور خمینی آغاز یافت ، اینک به لحظه های آخر نزدیک شده . هیولای دین الهی ، نماینده ی شوم مرگ و تباهی ، وحش ِ ضدّ ِ بشر ، در محاصره ی پسر تکنولوژیست ِ انسان ، آخرین نفس های گندیده اش را شماره می کند !
2 – سکینه گفتی و برخاست کیرم . فرمودید : شیر و خورشید !؟ خورشیدش حالا یک چیزی . امّا شیرش دو چیز بیشتر نیست : الف) بر خلاف فرموده ی سروده ، که : « ربطی هم به سلطنت نداره » ، اتفاقاً شیر یعنی سلطان و سلطان یعنی پادشاه (رجوع کنید به انبوه داستان ها و اشعار و ... ) . ب) شیر در ادبیات فارسی ، همچنین ، کنایه است برای « علی بی طالب » . از کسایی ، شاعر سده ی چهارم که شیعه هم بوده ، تا الی امروز « شیر خدا » ، « شیر بیشه ی توحید » ، « هِزَبر / هِژَبر » ، و برخی دیگر از واژه ها که معنی « شیر » دارد ، همه و همه یعنی: «علی » !!  و اصلاً مگر « حیدر » چه معنایی دارد ؟! باز هم باور نمی کنید که شیر پرچم ایران « علی » است ؟ چطور است که ذوالفقارش را نمی بینید ؟!؟! ( این را بخوانید . )
وانگهی ، گویا فراموش کرده ایم که پیروان اهریمن ، چوب پرچم را هم بدون وازلین مقعد مان جا کرده اند ! ( یادتون میاد !
و باز وانگهی، ما نیازی به این پرچم و آن پرچم نداریم . پرچم « آینده ی ما » حاضر و آماده است . پرچمی بسیار زیبا و پر ستاره ! ( تنها کافی است که یک ستاره ی کوچک به آن افزوده شود ؛ به نشانه ی « ایران : مرکز ِ ایالات ِ خاور میانه ی ِ امریکا » ! )
3 - « میهن پرستی » هم صیغه ی دیگری است از نوع ِ « شاه پرستی » و « خدا پرستی » و ...  . همه ی ِ این ها از یک جنس است : پرستش . و باید همه را یک جا لوله کرد و کرد توی ِ کون ِ دنیای ِ کهن ، و نماینده ی ِ پر چانه اش : اسلام ِ ناب ِ محمّدی !!!!
4 - « تصمیم با توست / انتخاب ِ توست » - ما که از همان لحظه ی ِ اوّل تصمیم داشتیم که محمّد ِ نبی الله ( مج / زج / دج / خج / باز هم خج / مک / زک / دک / خک / باز هم خک / پک / ... ) را به مقعد ِ ننه ی پفیوزش برگردانیم . برای انسان هایی که هزار و چارصد سال ، زیر نعلین اهریمن ، خورد شده اند ، « تصمیم » کارساز نیست ؛ اصل ، « توانستن » است که ما از آن کاملاً تهی شده ایم . ما بدون کمک دنیای آزاد راه به جایی نمی بریم . به زودی ، امریکای ِ جهان دار ذوالفقار ِ علی بی طالب را به ماتحت ِ الله جا می کند و کار ِ اصلی ِ ما آغاز می شود : زدودن ِ ایران و جهان ، از پلیدی ِ لاشه ی ِ اهریمن !
( بعدالتحریر : لینک « دیو » را هم کلیک کردم ؛ چیز خاصّی نبود ، الا این که گویا  شمر عزیز این سرود را از وبلاگ یا سایت ِ « دیو » به ما معرّفی کرده . در هر صورت ، باز هم امید وارم که کسی از من نرنجد . ظاهراً اظهار ِ باور و برداشت ها آزاد است . )
                                         یزید بن معاویّه 
 


Tuesday, July 13, 2004

فیلتر گوز

دین ِ اسلام ، دین ِ اهریمن
مسلمین ، جمله دیو های ِ پلشت !
* * *
این مادر جنده جمهوری ِ محمّدی ِ گُه ، هیچ راه ِ دیگری نیافته الا قطع ِ کامل ِ اینترنت ؛ آن هم نه رو راست . ( پیرو ِ علی بی طالب و راستی !؟! )
غمی نیست . ما این یک مدّت را می نشینیم به آف لاین کیر تیز کردن . به زودی به جای ِ سخن ِ کیر ، خود ِ کیرمان را به کُسّ ِ خواهر و مادر ِ همه ی ِ مسلمین خواهیم کرد .
آهای خستران ِ منقرض !
همه ی ِ این اعمال ِ مسخره ، نشان از مرگ ِ شما و دین ِ نکبات ِ الهی تان دارد . به یاد بیاورید قرن های ِ دور و دراز را که ما را می کشتید ؛ زبان های مان را می بریدید ؛ کتاب های مان را در پای ِ چوبه های ِ دارمان می سوزاندید ؛ و آنجا که سوختن چاره ساز نبود ، در کتاب ها دست می بردید . ( ابیات ِ مدح ِ محمّد و علی به شاهنامه چپانده اید . مگر خود ِ شما باور کنید که فردوسی مسلمان بوده است !! )
و اگر کُندی ِ ذهن ِ سراپا پِهِن و گُه ِ تان ، اجازه نمی دهد که گذشته ها ی ِ دور را به یاد بیاورید ، به یاد بیاورید که « کسروی » ها را می کشتید ، ... باز هم به یاد نمی آورید !؟ نزدیک تر می آییم .
قطعاً شما مادر جندگان ِ فرو ریده ی ِ فاطمه فیل کُس ، به یاد می آورید که در این 25 سال چه کشتار هایی کرده اید ؛ و دیگر نمی توانید فلک زده ها . دیگر کیر ِ ما را هم نمی توانید بخورید . یک دانه پشم از کُس ِ هیچ زن ِ ایرانی نمی توانید بکنید !!
به یاد بیاورید به خانه و خیابان ریختن های تان را ، برای ِ جمع کردن ِ نوار ِ موسیقی و فیلم ِ ویدیویی و ویدیو .
آیا به جایی رسیدید !؟
ویدیو آمد از روی ِ جنازه ی ِ بوگندوی ِ شما گذشت ...
باز دشمن ِ تازه تری پیدا شد : ماهواره .
ریختید ؛ زدید ؛ بستید ؛ کتک زدید ؛ زندان کردید ؛ ... امّا زِه زدید ، زیر ِ کیر ِ ستبر ِ تکنولوژی ِ پسر ِ انسان .
و حالا ، همه ی ِ زور ِ بازوی ِ علی بی طالب را [ که از آهِن ِ زنگ خورده ساخته شده ] به کار گرفته اید تا اینترنت را نابود کنید .
زهی خستران ِ پِهِن مغز که شمایید . تصوّر کرده اید که شما تفاله های ِ اهریمن ، می توانید با « انسان » بجنگید ؟!
مرگ ِ شما را پیشاپیش تسلیت می گویم !!!!!!!!!؟؟؟
( به عرض می رساند که مسلمین زاییده اند . اینهم نیو پست !!)
یزیدم

Monday, July 05, 2004

خیلی یزیدم !!


این قطعه ی ِ ناقابلو به خُسن آقای ِگل ، شمر ِ نازنین ، و همه ی ِ ملاحده ی ِ قدیم و جدید پیشکش می کنم :

آسید علی مافنگی !
« تو » می خوای با ما بجنگی ؟!
کونتو پاره می کنیم
ننه تو بیچاره می کنیم
پسون ِ زنت می ذاریم
یه امام واسه ت می کاریم !
گم شو برو از ایرون
دیرت نشه مسلمون !
ایندفه شوخی نداریم
ریشه تونو در میاریم
ببین منو ! لعینم !!
تو قرآنت می رینم
کینه ی ِ دین تو خون َمه
مسجداتون تو کون َمه
اتل و متل فتیله
اسلامتون تعطیله !!!!!!!!!!!

یزید بن معاویّه
13و14/4/83

Sunday, July 04, 2004

قصیده

کونمو پاره کردم
خودمو بیچاره کردم
آخَیش ، اوفَیش دُرُس شد
کیر ِ آیزید تُو کُس شد !!
*
پیر ِ کونم در آمد تا این جمله ی ِ رونده و این لینکستونو کردم توش .
الحمد الشّیطان رف تو !
لازمه عرضمو به درزتون بذارم که : با اجازه ی ِ جناب ِ خُسَن آغا ، آدرس ِ فیلتر شکنای ِ ایشونو گذاشتم تو لینکستون . ( لینکستون ، لینکستون ؛ هم کیر داره هم پستون . آخ ، پستونشو برم ! کیرِش به کسّ ِ خواهر و مادر ِاسلام ِ ناب ِمحمّدی . صلوات !! )
**
مرا با مسلمین عهدی است ، کآن بشکستنی نَبْوَد
بگایم جمله را یک یک ؛ کسی در رفتنی نَبْوَد !
***
و اینک ، قصیده ی ِ « خایه ام » :

خایه ام می لرزد !
جا به جا ، بی جا ، هر جا
خایه ام می لرزد !

چون رود کیرم تا دسته به کُس
خایه ام بر در ِ کون می لرزد !
باز اگر غرق شود اندر کون ،
می خورد بر در ِ کُس ؛ می لرزد !
و اگر نر باشد ،
خایه ام
می خورد بر خایه ش
باز هم می لرزد !!

پدرم وقتی مُرد
خود نبودش خایه
چون مسلمان بود او .
خایه ی ِ من ، لیکن
قدر ِ صد کفر ِ جهان می ارزد .
می لرزد !

دوش در خواب به من کُس می داد
فاطمه ، بنت ِ نبی
( زنک ِ جزّ ِ جیگر )
همسر ِ حیدر ِ کرّار ِ شما
آن علی بی طالب .
خایه ام بر در ِ کونش
لُم لُمک می لرزید .
حَسَنین از ته ِ کون ، دستی بیرون کردند ؛
خایه ام را ،
قلقلک می دادند !
آب ِ من می آمد ؛
خایه ام می لرزید !!

خایه ام در هوس ِ آن که خورَد
باز بر خایه ی ِ نر های ِ شما
بر در ِ کون و کُس ِ دختر و زن های ِ شما
مسلمین !
می لرزد .

ای بگایم همه تان را ، نر و ماده ، پس و پیش !
خایه ام می لرزد !!
خایه ام می لرزد !!!
خایه ام می لرزد !!!!

12/4/83

Thursday, July 01, 2004

بازم خودمونیم

یه خورده اوزامون قاتی فاطی شده بود . اینه که پوس انداختیم ؛ گفتیم شاید درس بشه . باس ببخشین آ !
غربون همه تون : یزیدم
ضمناً واسه پُسوت ِ غبلی مون یه دونه لینک گذاشتیم . می بخشید . نمی بخشید م به تخم ِ رستم!!