تمدّن ِ امريكايي دارد همه ي جهان را مي كند ، ازان ِ خود .
« ياهو » را ببينيد : به همه ي سولاخ هاي جهان جا كرده و هي دارد سولاخ دعا را گشاد مي كند ! مواظب سولاخ هايتان باشيد !!
واقعاً دلم به حال اين كشورهاي زپرتي ( يعني همه ي كشورهاي ديگر ! ) مي سوزد كه زرت و زورت ِ بيهوده مي كنند .
مي گويد : دختري را عاروس كردند ، شب راه نمي داد و عقب مي نشست و گريه مي كرد . مشاطه ، از تُمبان داماد دست برد كيرش را درآورد ؛ شخ ! و به دخترك نشان داد و گفت : اين را بايد بخوري ؛ چه اين سر ِ شب ، چه آن سر ِ شب !!
يكي از شعراي معاصر فرموده است :
اي عروس از ذكر ِ سخت شكايت منماي
كون و كُس پاك بياراي كه داماد آمد !
و امّا آنچه اين همه كشور را واداشته كه در برابر امريكا چنين خرچنگي غمزه بيايند ، توهّمي بيش نيست و جز از مغز عليل استحمارگران اروپايي برنيامده است . استعماري كه چند قرن دوام يافت و كاري جز چپاول و تزريق جهل از او صادر نشد ، نمي تواند يا شايد نمي خواهد درك كند كه به گونه اي ديگر هم مي توان جهان را ازان ِ خود كرد : با دربرگرفتن آن !!
تا اينجا همه تان قافيه را باخته ايد امّا كون مستي مي كنيد مادرجنده هاي اروپايي .
و ايران اين وسط كجاي كير ايستاده است ( منظورم همان كجاي كار است ! ) ؟ - نخست بايد بتوانيم ايران را تعريف كنيم . اكنون كه نيك مي نگرم ، مي بينم كير ِ از باد رفته اي است ( نه از ياد رفته ! ) كشور آريايي ِ من . گنداكي است از چُسناله ي غرور و رگ ِ متورّم ِ گردن !
در يكي از همين چند پست پيشين ، تعريف دقيق و كاملي از ايراني ، در قياس با امريكايي به دست داده ام ؛ اگر بتوانيد و بخواهيد بفهميد .
خود را به فهميدگي زدن از نوعي نيست كه گُنجاي ِ مغز ِ آدمي باشد . چيزي از جنس ِ اهريمن با خود دارد .
هنر نزد ِ ايرانيان است و بس ! زرررررشك !!
به همين جفنگيّات دل خوش كرده ايد . مي خواهيد نظري به يكي از ياوه هاي بزرگتان بيفكنيم ؟ - شما مي گوييد ( من ِ ابله هم بارها گفته ام ) كه : ما مغولان را به رنگ خود درآورديم . ايشان را شيعه كرديد ، يا باز هم كرديم !
كير توُ كُسّ ننه ي آدم دروغ گو . كسي را كه مي گوييد مسلمان كرده ايد و ايراني ، بچه اي بوده كه در ايران به دنيا آمده و بزرگ شده ، نه در مغولستان . شما به اين آدم مي گوييد مغول ؟ يعني در سه نسل ، باز هم آدم هويّت ِ زادگاه – گادگاه ( اعني به زبان شما : مليّت ) شامل ِ حالش نمي شود ؟ اگر به سه نسل نمي شود ، هيچ دليلي نداريم كه نگوييم : « پس به سي نسل هم نمي شود ! » . و اين مسخره است .
وانگهي چه هنري است كه آدم يك مغول ِ بدبخت ِ بي خدا را بنشاند ميان ِ گُه و گند ِ مسلماني ؟!
كيرم توي هنرتان ؛ اگر باقي ِ هنرهايتان هم از همين قبيل است ، كه هست .
مي گوييد : وقتي باد ِ سخت مي وزد ، سرو مي خمد تا نشكند ؛ و ايران و ما ايرانيان مانند ِ سرويم !
آري ! شما يك عمر خم كرده ايد ، تا هر كس و ناكسي پس و پيش تان را از پشت بگايد . و اين الحق هنر بزرگي است كه آدم اينهمه اقوام را از كون مستفيض كرده باشد .
دست ورداريد مادرقحبه ها ! همين گند و گوز ِ شماست كه نمي گذارد آدم شويد .
باز به سخن شيخ ِ اجل ِ بيچاره برگرديم ، كه :
گيرم پدر تو بود فاضل
از فضله ي او ، تو را چه حاصل ؟
ياوه بافتن هم حدّي دارد .
جاي ديگر هم پرسيده ام : اصلاً چه براي شما مانده كه امريكا بخواهد غارت كند ؟ به اين يك دو قلپ نفط مي نازيد ؟ اولاً كه گُه خورده ايد كه مال ِ شماست . فعلاً كه مِلك ِ طلق ِ آخوند است و گوزي هم از آن به ريش ِ شما نمي بندد . نه ، نه ، اين طور نيست ؛ اتفاقاً خيلي هم برايمان خرج مي كند . شب و روز ويرانه مي سازد .
باشد يك روز كه چشمان ِ كور مكورتان باز شود ، بر كير ِ يزيد بوسه خواهيد زد كه آن را حواله ي كُسّ خواهر و مادرتان كرده است ، اي همه ي بروت ِ دنياي ِ كهن ، به قامت ِ گوز !
يزيدم !
مادر کسوتو بگام که بازم گوزیدی توروچه به وبلاگ نویسی کونده گوزوک
ReplyDeleteولی هدف مقدسی داری با گوز میخوای حکومت اخوندهارو چپه کنی ولی تابخودت بیایی اونها تو و ناموستو چپ وراست میکنند
اینقدر گوز نزن اگه واقعا غیرت داری به بقیه پند نده خودت یک کمبربند انفجاری ازمواد منفجره بخودت ببند وبرو وسطشون بگوز ببخشیدمنظورم منفجر کردن بود
فقط یادت باشه مواد منفجره برداری اشتباهی از مواد گوزیدنت استفاده نکنی وپوشکتم صفت ببندی چون اخرین لحظه باید مطابق با مذهب نجست برینی تو دهن اهورات
اسمتم از امروز میذارم یزیدگوزک ریخو